StudentFile,Website of Iranian students in the Nederland StudentFile,Association of Iranian students in The Nederland


    Iranian students association in the Netherlands / Forum
    Do you have a massege ? Add here yours !

    Hier kunt u uw meningen en opvattingen aan andere bezoekers laten zien.
    U kunt van mening wisselen met andere bezoekers van deze site.


    Iranian students association in the Netherlands / Forum
    Do you have a massege ? Add here yours !
    Start a New Topic 
    Author
    Comment
    آمريكا حلقه ي ضعيف امپرياليسم جهاني؟

    آمريكا حلقه ي ضعيف امپرياليسم جهاني؟

    عيسي صفا





    دولت جرج دبليو بوش و “ متحد ينش” با اشغال نظامي عراق ظاهرا به يك پيروزي نظامي دست يافته اند. اما ادامه ي اشغال نظامي با مخالفت يكپارچه جهاني وقبل از همه با واكنش شديد مردم عراق روبروست.دو روز پي در پي ارتش آمريكا بر تظاهرات مردم موصل عليه حضور اشغالگران آتش گوشده و ده ها نفر را كشته و صدها نفر زخمي بجاي گذاشته اند. حق تظاهرات شامل دمكراسي صادراتي دولت آمريكا نيست!در بغداد وشهرهاي ديگر تظاهرات عليه اشغالگران آمريكايي رخ داده است.تدارك دولت دست نشانده با رهبري جي.گارنر با مشكلات جدي روبرو شده است.شيعان در ساختار اين دولت قلابي شركت ندارند و عليه آن تظاهرات كرده اند.احزاب كرد هم در عراق وهم در عرصه جهاني بسرعت اعتبار خود را از دست داده و بعبنوان خائن و دستيار آمريكا تلقي مي شوند زاز هم اكنون مي توان گفت كه آمريكادر قبال پيروزي نظامي شكست سياسي، اخلاقي و ايد يو لوژيك خورده است. بطور رسمي آمريكا منزوي ترين كشور جهان است و جرج دبليو بوش منفورترين شخصيت جهان. اكثريت قريب به اتفاق دولت هاي جهان در مقابل سياست تجاوزگرانه آمريكا قرار گرفته اند. چه كسي مي توانست باور كند كه كشورهايي نظير تركيه ، عربستان سعودي‌، پاكستان و... دست رد به سينه ي آمريكا بزنند؟ دولت آمريكا با زير پا گذاشتن منشور سازمان ملل افتخار قدرتمند ترين دولت شرور جهان را بدست آورده است!

    جنايات جنگي امپرياليسم آمريكا و بي اعتنايي به منشور سازمان ملل تازگي ندارد. آنچه جديد و حيرت انگيز است، دفاع علني دولتمردان ايالات متحده از اين روش است. در اول ژو ئن 2002 جرج بوش دكترين “ جنگ پيشگيرانه”‌را آشكارا اعلام كرد.بر طبق اين دكترين آمريكا مي تواند به كشورهاييكه “ بالقوه ” براي آمريكا خطري در بر دارند حمله كند! معيار تشخيص خطر هم نه شوراي امنيت سارمان ملل، بلكه تفسير ويژه ي جرج بوش از مفاهيم خير وشر در انجيل خواهد بود! اعلام جنگ بعد از 11سپتامبر و حمله به افقانستان و سپس تعيين محور شرارت بدون مراجعه به منشور سازمان ملل صورت گرفت. در منشور سازمان ملل ماده 51 دفاع مشروع براي كشوري كه مورد تهاجم قرار گرفته پيش بيني شده است.اما واكنش نسبت به آن نه وظيفه ي يك دولت ، بلكه در اختيار شوراي امنيت است.تا 11 سپتامبر برخورد آمريكا به سازمان ملل دو گانه بود. هر گاه آمريكا مي توانست سياستهاي خود را از طريق سازمان ملل پيش برد از همكاري جامعه بين المللي و اتحاد “ چند جانبه” دفاع مي كرد و هرگاه در تضاد با شوراي امنيت قرار مي گرفت “ يك جانبه وارد عمل مي شد. با شوك 11 سپتامبر اين روش دوگانه به تحقير و كنار گذاشتن سازمان ملل منجر مي شود. از اين پس پيام دولت بوش به سازمان ملل، دولت ها و ملت هاي جهان اين چنين است : شرايطي كه سازمان ملل در آن پديدار گشت بطور ريشه أي دگرگون گشته است. جهان بايد با در نظر گرفتن تغيير تعادل قوا بويژه از لحاظ نظامي و پذيرش هژموني آمريكا تجديد تقسيم شود. يا با ما يا عليه ما! منطق صريح زور عريان وبستن شمشير از رو! چرا دولت آمريكا فراموش كرد ه است كه : مي توان بر سر نيزه تكيه كرد ولي نمي توان بر روي آن نشست؟ مهمترين دلايل ديكتاتوري نظامي آمريكا اين چنين است:



    شكست ايد يولوژيك
    آمريكا دو دهه است كه در مقام هژمونيك سياست هاي نيو ليبرالي قرار گرفته است.برداشتن هر گونه كنترل دولتي وعمومي بر فعاليت اقتصادي ، تشويق و حمايت از فعاليت هاي دغل كارانه ي مالي در مقابل پروژه هاي صنعتي، بورس بازي در ابعادي بي سابقه و جهاني، بستن مراكز توليدي براي تامين سود دهي سهام نتايج مخرب خود را بر اقتصاد جهاني نشان داده است.ورشكستگي شركت هاي آ,ريكايي چون انرون،‌وردكام و...با مبالغ نجومي بد هكاري چشم انداز تاريكي در مقابل “ اقتصاد نوين” گشوده است.شركت هاي مالي از جندين سال پيش سود توليد نشده را غارت كرده اند و صندوق بسياري از شركت هاي كامپيوتر، ارتباطات تهي است. سقو ط حيرت انگيزو پي در پي سهام آنها بيانگر مبالغ كلان مالي است كه سهامداران بزرگ در مراحل قبلي بعنوان سود از اين شركت ها بيرون كشيده اند. اقتصاد سنتي و بانكها زير تهديد مستقيم ورشكستگي اقتصاد نوين هستند.نيو ليبراليسم به پايان خود نزديك شده است. رشد سريع جنبش آلترجهاني شدن نشانگر بن بست سرمايه داري جهاني شده است. جنش آلتر جهاني شدن از سياتل.پورتوآلگر، جنوا و فلورانس گامهاي غول آسا به پيش گذاشته است. جهاني ديگر ممكن است!نسيم تازه أي براي دگرگوني جهان.جنبشي متنوع، چوان وجهاني ، سرمايه داري جهاني شده و نماد آن امپرياليسم آمريكا را به مبارزه مي طلبد.تظاهرات بي سابقه، عظيم و جهاني كه عليه جنگ افروزي آمريكا و“ متحدينش” بوسيله ي همين جنبش آلتر جهاني شدن سازماندهي شده بود نشانگر ورود ابر قدرت نويني به صحنه ي زندگي بين المللي است. نام اين ابر قدرت مردم جهان است! اما ساده انديشي خواهد هر آنگاه تصور شود كه اين جنبش متنوع فقط براي دفاع از صلح وارد ميدان شده است. مبارزه عليه هژموني آمريكا، انحصارات امپرياليستي و مبارزه عليه سرمايه داري جنبه هاي مهمي از اين مبارزه را شامل مي شود. بنابرين جوانه هايي از مبارزه ي طبقاتي دوران ما شكوفا مي شود. اما فقط جوانه هاي ازآن!

    جنبه ي ديگر شكست ايديولوژيك دولت جرج بوش در ناتواني مطلق تبديل تجاوز امپرياليسي به “ جنگ تمدنها” وجنگ صليبي عليه دنياي عرب و مسلمان است. پاپ بالاترين مقام مسيحيت به مخالفت در مقابل جنگ بر خاست. در تظاهرات جهاني ضد جنگ مسيحيان ، مسلمانان، كمونيست ها، سبزها و صلح طلبان و....در مقابل فرقه ي مشكوك نيو فاشيست وتاريك انديش جرج بوش قرار گرفتند.



    اشغال نظامي عراق و شروع مرحله ي سوم استعمار


    مركز اين استراتژي اذامه ي سياست هاي آمريكا بر پايه ي جهاني كردن سرمايه داري نيو ليبرال است. منتهي با بازوي مسلحانه .حذ ف دولت هاييكه مانع جاري شدن سياست نيو ليبرالي آمريكا هستند، بويژه كشورهايي كه اهميت اقتصادي و استراتژيك دارند و جايگزيني با شبه دولت هايي كه ادامه ي دستگاه اداري-نظامي آمريكا هستند، محور مانيفست امپرياليسم آمريكا است.در واقع در تاريخ استعمار مرحله ي سوم شروع شده است:

    استعمار كهن كه از قرن هفدهم با غارت و تسلط مستقيم مستعمره ها شروع شد.

    در قرن بيستم و بويژه از بعد از جنگ دوم جهاني با گسترش مبارزات ضد استعماري و رهايبخش و تضعيف قدرت هاي امپرياليستي با وجود بلوك شرق به رهبري شوروي، سرمايه داري جهاني بسوي استعمار غير مستقيم رانده شد.شكل دادن به دولت هاي محلي متحد امپرياليسم ، بزنجير كشيدن آنها با بانك جهاني و ....به شيوه ي مسلط انحصارات سرمايه داري تبديل شد.

    مرحله ي سوم: با جهاني شدن سرمايه داري محدوديت هاي استعمار غير مستقيم بروز ميكند.نياز به گشودن بازارهاي جديد، حذف كنترل هاي دولتي و خصوصي سازيهاي وسيع، كنترل مستقيم انحصارات مالي بر فعاليت اقتصادي كشورهاي ضعيف در دستور سرمايه داري جاني شده است. مقاومت كشورها در مقابل اين سياست بايد در هم شكسته شود. از جمله باتهاجم و اشغال نظامي و لغو اسقلال اين كشورها! خاور ميانه درمركز اين استراتژي امپرياليستي قرار گرفته است.مبارزه أي بي سابقه در مقابل كل بشريت قرار گرفته است. هيچگاه در تاريخ امپرياليسم يك نيروي امپرياليستي اين چنين فاصله أي با ديگر رقباي خود نداشته است.برتري قاطع نظامي آمريكا و اراده ي سياسي براي استفاده از آن تمام داده هاي قبلي را تغيير داده است. بايد جبهه اي به وسعت جهان در مقابل امرياليسم آمريكا گشود!كمونيست ها در درون اين جبهه جايگاه شايسته ي خود را خواهند يافت.