عاملان قتلعام تابستان ١٣۶۷ كماكان در ايران حكومت مي
عاملان قتلعام تابستان ١٣۶۷ كماكان در ايران حكومت ميكنند
در مرداد و شهريور ١٣۶۷ جمهوري اسلامي دست به يكي از فجيعترين جنايات ضدبشري زد. سران پليد و خونآشام اين رژيم به فرمان روحالله خميني جلاد هزاران زنداني سياسي را در چند روز كشتار نمودند. اين جنايت بزرگ در واقع ادامه و اوج وحشيگري جمهوري اسلامي بود, زيرا اين رژيم در تمام دوران حيات ننگينش دست به جنايات بيشمار زده است.
پس از آن كه اهداف پاناسلاميستي و توسعهطلبانه رژيم جمهوري اسلامي در طي ٨ سال جنگ ارتجاعي شكست خورد, وقتي شعار «بهر آزادي قدس از كربلا بايد گذشت» دستنيافتني نمود و هنگامي كه اين جنگ بيهوده پس از به جاي گزاردن صدها هزار كشته, دهها هزار معلول, ميليونها بيخانمان و ويرانيهاي عظيم با نوشيدن «جام زهر» توسط آن جماران نشين پلشت پايان يافت, جمهوري اسلامي تصميم گرفت كه براي زهر چشم گرفتن از مردم دست به كشتار زندانيان سياسي بزند كه در ده سال پيش از آن محبوس كرده بود. رژيم به بهانهي جنگ ارتجاعياش با دولت عراق هر اعتراضي را در نطفه خفه كرده بود و «وضعيت جنگي» را پيش كشيده بود. خميني جلاد و ديگر سران رژيم از قبيل هاشمي رفسنجاني و خامنهاي خوب ميدانستند كه با پايان جنگ امكان اين كه مردم به خيابانها سرازير شوند و خواهان تحقق مطالباتشان شوند, بيشتر و بيشتر ميگردد و چنين بود كه فرمان قتلعام تابستان ١٣۶۷ صادر شد.
البته جمهوري اسلامي از سال ۶٠ تا ۶۷ هم مرتكب جنايات زيادي شده بود. دهها هزار تن را به جرم اعتقاداتشان دستگير كرده بود و زير وحشيانهترين شكنجهها قرار داده بود. هزاران تن را اعدام يا به حبسهاي طولاني مدت محكوم نموده بود. از دوران هاشمي رفسنجاني صدها تن از مخالفين در داخل و خارج ايران توسط وزارت اطلاعات و تروريستهاي صادراتي به قتل رسيدند. در كردستان هزاران انسان به خاك و خون غلطيدند. اما قتلعام زندانيان سياسي در تابستان ۶۷ از آن رو بر تارك تمام وحشيگريهاي حكومت اسلامي قرار گرفته كه حتا بر اساس قوانين ارتجاعيش بسياري از زندانيان ميبايستي چند سال پيشتر از سياهچالها آزاد ميشدند, زيرا دوران محكوميتشان تمام شده بود. با اين حال رژيم تصميم گرفت تا در بيدادگاههاي تفتيش عقايد دوباره همانان و ديگر زندانيان را در طي محاكمات دو سه دقيقهاي به مرگ محكوم كند. از زنداني ميپرسيدند: آيا مسلمان هستي؟ تنها يك نه براي حكم مرگ كافي بود. اگر يك زنداني ميگفت مسلمان است اما نماز نميخواند باز هم مجازاتش مرگ بود. تعداد اعداميان تابستان ١٣۶۷ چنان زياد بود كه جلادان آنان را در گورهاي دستهجمعي به خاك سپردند و كمترين نشاني هم به خانوادهها و آشنايانشان ندادند.
اكنون پانزده سال از قتلعام زندانيان سياسي ميگذرد اما مردم ايران آن را فراموش نكرده و نخواهند كرد. به ويژه آن كه هنوز عاملان اين جنايت حكومت ميكنند و امروز باز هم دست به جنايت و كشتار ميزنند. عاملان جنايت تابستان تنها هاشمي رفسنجانيها و خامنهايها نيستند, فقط لاجورديها نيستندكه معدوم شدند, خاتميها هم هستند كه در آن زمان وزارت ميكردند. بسياري از دوم خرداديها هم هستند كه اكنون بر كرسيهاي مجلس ارتجاع اسلامي تكيه زدهاند. نبايد فراموش كرد كه در مضحكهي انتخاباتي رياست جمهوري خرداد ١٣٨٠, هنگامي كه برخي از دوم خرداديها به نامزد شدن شمخاني به عنوان يك نظامي اعتراض كردند, وي گفت كه اگر نظامي بودن با رياست جمهوري همخواني ندارد وكالت هم ندارد زيرا ١۷٠ تن از نمايندگان مجلس ششم اصلاحات نيز سابقهي نظاميگري و عضويت در سپاه پاسداران را دارند.
در قرن بيستم ميلادي هيچ نمونهاي به جز جنايات رژيم فاشيستي هيتلر همسنگ با جنايت تابستان ١٣۶۷ نميتوان يافت. رژيم هيتلري بر رغم تمام جناياتي كه مرتكب شد نتوانست دوام بياورد و سرانجام فروپاشيد و اين سرنوشت محتوم جمهوري اسلامي نيز هست. تمام جناياتي كه رژيم جمهوري اسلامي از آغاز استقرارش مرتكب شده نه فقط پايههاي آن را مستحكم ننموده كه خوف و هراسي نيز در دل مردم براي ادامهي مبارزه ايجاد نكرده است. مثال روشن و نزديك آن تظاهرات ده روزهي مردم در خرداد ماه گذشته است كه بنيانهاي پوسيده جمهوري اسلامي را به لرزه درآورد و ميرود تا در خيزشي پرتوانتر و متشكلتر بساط كليت جمهوري اسلامي را جمع كند. در اين زمان است كه مردم ايران تمام سران جمهوري اسلامي و به ويژه عاملان قتلعام تابستان ١٣۶۷ را به جرم جنايت عليه بشريت به پاي ميز محاكمه خواهند كشاند.
در پانزدهمين سالگرد قتلعام هزاران زندانيان سياسي, ياد آن به خونخفتگان راه آزادي گراميست و مبارزه براي سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي پرتوانتر از هميشه جريان دارد.
جمعه بيستوچهار مرداد ١٣٨۲ برابر با پانزده اوت ۲٠٠٣