StudentFile,Website of Iranian students in the Nederland StudentFile,Association of Iranian students in The Nederland


    Iranian students association in the Netherlands / Forum
    Do you have a massege ? Add here yours !

    Hier kunt u uw meningen en opvattingen aan andere bezoekers laten zien.
    U kunt van mening wisselen met andere bezoekers van deze site.


    Iranian students association in the Netherlands / Forum
    Do you have a massege ? Add here yours !
    Start a New Topic 
    Author
    Comment
    موضوع کلوديا نيست، کودتاست

    اخبار







    يورش به خانه دكتر مصدق توسط ارتش كودتا در حاشيه محاکمه مجدد مصدق

    ? موضوع کلوديا نيست،
    کودتاست ?

    سوسن آرام


    و کلای مدافع ميدانند که وقتی جرم موکلشان بسيار سنگين و غير قابل انکار است، بهترين راه دفاع از متهم در برابر هيات ژوری وقاضی اين است که در دفاعيه موضوع جرم را دور بزنند و يا آنرا به موضوع فرعی تبديل کنند.



    اين کلک سابقه ای طولانی دارد واز جمله آموزش های پايه ای سيسرو وکيل نخبگان امپراطوری روم و معلم اول در علم خطابه است که درسهای او تا امروز و بويژه امروز يعنی در عصر رسانه ها راهنمای قضات ، وکلا و سياستمداران است. نيکسون درماجرای رسوايی مالی ، کلينتون در ماجرای مونيکا لوينسکی وجانی کاچرين وکيل متبحر او.جی. سيمپسون قهرمان فوتبال آمريکا که متهم به قتل همسرش بود آنرا با موفقيت به کار گرفتند و همه متهمين عليرغم شواهد آشکاردر برابر مردم يا در دادگاه تبرئه شدند.

    حالا به 28 مرداد نزديک ميشويم و فضابرای کسانی که دکتر مصدق را سرنگون کردند ومدافعان آنها سنگين ميشود. ايران درسالگرد کودتا ی 32 هميشه به دادگاه مستبدين، کودتاچيان، آخوندها و افسران همکار آنها ، مزدوران و کسانی که حقوق مردم ايران را برای منافع شخصی خود ميفروشند تبديل ميشود.

    روحانيون حاکم که 25 سال از منبر قدرت آيت الله کاشانی را تبرئه کردند و با چماق ليبراليسم و ناسيوناليسم دکتر مصدق را کوبيدند، حالا در برابر مصدق سرشان را ميدزدند تا بتوانند استبداد لجام گسيخته خود را پشت حمايت آمريکا از استبداد پهلوی پنهان کنند. اما سلطنت طلبان چکار ميتوانند بکنند؟ کودتای 28 مرداد يکی از دو فاجعه بزرگ تاريخ مدرن ايران و سرنگونی دکتر مصدق پيش شرط فاجعه دوم يعنی به قدرت رسيدن روحانيت در سال 1357 است. سلطنت طلبان باچه بهانه ای ميتوانند از زير بار اين گناه شانه خالی کنند؟

    اينجاست که آموزش سيسرو بکار ميايد: موضوع اصلی را دور بزنيد ودر باره يک چيزديگر تعريف کنيد، اگرکمی زرنگ باشيد نه تنها ميتوانيد کودتا را تبرئه کنيد، بلکه حتی ميتوانيد آنرا لازم جلوه دهيد.

    اما موضوع اصلی چيست؟ اين است که ما گرفتار يک استبداد فراگير هستيم که راه تنفس را چنان بر مردم ايران بسته و کشور را چنان به حال نزع انداخته که هر بحث و طرح واقدام برای بهبود وضع مردم و کشور، چه در زمينه اقتصادی چه در زمينه سياسی، چه در رابطه با استقلال چه در رابطه با فرهنگ و.. بی فايده به نظر ميرسد؛ چرا که اين بيمار در حال نابودی ، يعنی کشور ماو مردم ما بيش و پيش از هر چيز بايد يوغ اين استبداد نفس گير را از گردن خود بردارند تا نفس کشيدن ، فکر کردن ، تجزيه و تحليل و طرح ريزی در اين کشور امکان پذيرشود. ما تشنه دمکراسی و آزادی هستيم و قبل از هرچيز آزادی از استبداد مذهبی حاکم.

    از اين زاويه است که به همه چيز و حالا در سالگرد کودتا به 28 مرداد مينگريم و می بينيم در 28 مرداد 32 تنها و تنها دولت تمام يک سده ايران که معتقد بود و ميگفت: ? اين کشور بايد نه به اراده يک نفر بلکه به اراده اکثريت ملت اداره شود? و به اين عقيده عمل ميکرد، توسط يک کودتا ساقط شد و ايران پس از آن تا همين امروز، بر مسند قدرت رنگ حتی يک سياستمدار را نديد که برای اراده مردم پشيزی ارزش قايل باشد، اما گوش تا گوش سياستمدار داشتيم که با بی حيايی غريبی ? پيرو منويات عاليه ? خدايان حاکم، اراده و حقوق يک ملت را زير پا گذاشته اند.

    البته مردم ايران در اعتراض به نقض حقوق خود درست برعکس، در آن زمان با " منويات عاليه اعليحضرت" مخالفت ميکردند و برای مقابله با سياستمدارانی که با وقاحت به "پيروی از منويات عاليه "افتخار ميکردند، از همه کسانی که با اين منويات مخالفت ميکردند- اعم از اينکه دمکرات و انقلابی بودند يا لات وتاريک انديش و روحانی- دفاع ميکردند؛ همانطور که امروز با "منويات رهبر عاليقدر" مخالفت ميکنند وبرای مقابله با روحانيونی که ملت را گوسفند و محتاج چوپان و ولی ميدانند و کارگزاران وقيح آنها، از هرکس که مخالف رژيم و منويات "ولی اعظم" باشد - اعم از اينکه دمکرات و انقلابی باشد ، يا همکار ديروز و اصلاح طلب معترض امروز، يا چاقوکش و شاهزاده ، يا ساواکی ومزدور سيا- استقبال ميکنند. اين از نادانی اين مردم نيست . اين ملت فرزند انقلاب مشروطه است ونميخواهد به استبداد تاريک تسليم شود، اما ملتی که فرصت نداشته تا آنطور که مصدق ميگفت اراده اش را به اجرا بگذارد مثل آن دختر چينی که از گهواره پايش را می بستند راه رفتن درست را نميتواند بياموزد. آنها که پای دختران چينی را می بستند

    ميخواستند او هميشه محتاج قيم باشد. به اين دليل است که مردم ايران برای? نه? گفتن به استبداد حاکم به جای آنکه برپای خود بايستند اغلب به مخالفين آن متوسل ميشوند و همه دشمنا ن دشمن خود را دوست خود بشمار مياورند و از دام مستبدی به دام مستبدی ديگر ميافتند واينطور بود که کودتا سرانجام به ولايت فقيه منتهی شد.اگر دولت مصدق ميماند شايد موفق ميشد و شايد موفق نميشد، اما سرنگونی او و استقرار مستبد مطلق و نبود هيچ " اگر" و عامل ديگری که شرايط را تغيير دهد کار را به استبداد اسلامی کشاند. اين واقعيت تاريخی است و هر چيز ديگر حدس و گمان.



    کودتای 28 مرداد يکی از دو فاجعه بزرگ تاريخ بعد از مشروطيت و سرنگونی دکتر مصدق پيش شرط فاجعه دوم يعنی به قدرت رسيدن روحانيت در سال 1357 بود. اين فجايع دو قلو را نميتوان از هم جدا کرد. اين است موضوع 28 مرداد.



    اين موضوع قابل دفاع نيست ، کودتا چيان ميدانند اگر ين موضوع مطرح بشود در دادگاه افکار عمومی محکومند ، پس آنرا دور ميزنند و به مسايل فرعی ميپردازند، از اين قبيل :



    توان تکنيکی و مالی ايران در زمان دکتر مصدق ضعيف بود وايران قدرت بازاريابی نداشت، نميشد و نمی بايست با اتکاء بر نيروی داخلی نفت را ملی کرد!/ سياست موازنه منفی در شرايط جنگ سرد آمريکا و انگليس را تحريک ميکرد !/ سياست دکتر مصدق مبنی بر احترام به آزادی احزاب و اجتماعات راه را برای تقويت حزب توده و نفود خطرناک شوروی و تجزيه ايران باز ميکرد!/ و ..



    محاسبه کودتا چيان اين است:

    يا مخاطب نادان و از تاريخ ايران بی اطلاع است و حرفهای اينها را باور ميکند و کودتا توجيه ميشود.



    يا مخاطب از تاريخ ايران مطلع است و ميداند که همه اينها دروغ است و اينها دارند همان کار تيمسار آزموده دادستان نظامی را ميکنند که بنا بر نوشته های آن زمان هنگام برگذاری دادگاه فرمايشی منفورترين چهره تاريخ ايران بود و به بهانه های واهی ميخواست کودتا را ماستمالی کند . چنين مخاطبی به اينها ميگوید? شما داريد دروغ ميگوئيد وحزب توده پيش مصدق عددی به حساب نمی آمد و شوروی هرگز نميتوانست با وجود او عرض اندام کند وياهمان مواردی هم که مصدق آزادی ها را محدود کرد کودتا چيان از آن نهايت استفاده را کرده و توطئه کودتا را با موفقيت پيش بردند؛ ويا قصد مصدق هرگز اين نبود که ايران را منزوی کند بلکه همه دولتهای غربی و از جمله شوروی و تا مدتها حزب توده او را تحت فشار قراردادند و ..? که در اين صورت اتهام کودتا به موضوع فرع تبديل و ماستمالی شده و همانطور که زندانبانان مصدق ميخواستند اتهامات آنها به موضوع اصلی تبديل شده است .



    سيسرو که از او در بالا نام برده شد خود اين کلک را در دفاعيه مشهورخود از موکلش مارکوس کاليوس روفوس بکار گرفت و او را تبرئه کرد. مارکوس متهم بود که تلاش کرده معشوقه اش کلوديا را با سم بکشد. سيسرو در دفاعيه بعد از مقدمه وقتی به شرح ماجرا رسيد گفت آقايان من، در اين قضيه در واقع موضوع اصلی کلودياست. ? . و به هيات ژوری خاطر نشان کرد که کلوديا همسر کنسول بزرگ در زمان زنده بودن او معشوق داشت ، شايع است کنسول را بوسيله بردگانش با ريختن سم در غذا مسموم کرده است ، و رقابت بين معشوق های متعدد بعدی و حسادت ها و ..چرا موکلش با چنين زنی رابطه داشت؟ سيسرو وانمود ميکند که موضوع اصلی اخلاق کلودیاست نه اين واقعيت غير قابل انکار که موکلش قصد قتل اورا داشت، و آنچه که هيات ژوری بايد تصميم بگيرد تعيين مجازات برای رابطه داشتن با زنی با معيارهای اخلاقی پائين است نه تعيين مجازات برای قصد قتل!



    مصدق خود وکيل مبرزی بود و به مستدل ترين نحوی اتهامات آنروز آزموده و امروزاينها را رد کرد و و به زبان روشن گفت نه آقايان جرم من اينها نيست, عليه من کودتا کرديد چون ميخواستم يک نفر در اين کشور تصميم نگيرد بلکه اکثريت تصميم بگيرد و نفت را ملی کردم که همين اکثريت نحوه اداره آن را تعيين کند.



    ممکن است محاکمه کننده گان مصدق بگويند چرا از مصدق شخصيت مقدس ساخته ايد ،آيا ما حق نقد سياست های او را نداريم؟



    چرا، گذشته چراغ راه آينده است و آنکس که ميخواهد مردم را از تاريخ گذشته جدا کند به ملت خيانت ميکنند. اما نگاه مابه تاريخ بسيار بيشتر از آنکه به گذشته مربوط باشد ، به آينده مربوط است . معيارهايی که ما به کمک آنها گذشته را ارزيابی ميکنيم و معيارهايی که مااز ارزيابی تاريخمان به دست می آوريم وآنها را به عنوان ارزش تبليغ ميکنيم ، ميراثی است که برای آينده باقی ميگذاريم.



    مصدق مرده و استخوانهايش خاک شده است، وقتی تاريخ صعود و سقوط او را بررسی ميکنيم نه آنچه راکه در گذشته دفن شد بلکه آنچه را که از او برای آينده گان به ارث ماند بررسی ميکنيم و با اين ارزيابی به نوبه خود برمعيارها ، ارزش ها ، فرهنگ و سياست نسل های آتی تاثير ميگذاريم.

    ميراث مصدق چه بود؟ پير مرد تا آخر عمر گريست و ملت همراه او گريست. اما صدايش دردادگاه هنگام قرائت آخرين دفاعيه در گوش مردم ماند که خدا را شکر ميکرد که " سرنوشت تيره و تار" او و " اين محاکمه وسيله ای شد که در افکار عمومی اين مساله مهم طرح شود که در رژيم مشروطه و دموکراسی عزل و نصب رئيس دولت به اراده يک نفراست يا به اراده اکثريت ملت." اين ميراث تاريخ صعود و سقوط مصدق است. کودتا نه مصدق بلکه اراده اکثريت ملت را به خاک و خون کشيد.و اراده اکثريت همچنان زير تيغ جمهوری اسلامی به خاک و خون کشيده ميشود.



    همه حق دارند با هر معياری که ميخواهند تاريخ صعود و سقوط مصدق رانقد کنند و هر ارزشی را که مايلند تبليغ کنند، اما آنهاکه با توسل به به حقه بازی های دادگاه نظامی به محاکمه مجدد مصدق پرداخته و ادعاهای تيمسار آزموده را کلمه به کلمه تکرار ميکنند، ميراث مصدق - احترام به حق اکثريت مردم برای حکومت کردن بر خود - را دفن ميکنند و برای کودتا وزير پا له کردن اراده اکثريت توجيه تراشی ميکنند. اينها اگر صدهزار بارهم استبداد اسلامی را محکوم کنند ، زمينه سازان استبداد هستند ودر کمپانی بزرگ استبداد که غول پيکر ترين موسسه تاريخ ايران است شريک آقای خامنه ای محسوب ميشوند، حتی اگر در زمان قدرت گيری استبداد اسلامی چشم به جهان باز نکرده بودند. همچنانکه مصدق سالها پيش از ظهور جمهوری اسلامی چشم از جهان فرو بست ، اما يادش و ميراثش انکار اين استبداد فراگير است. ميراث کودتا استبداد است و مستبدين ميراث خوار يکديگر هستند. چه کسانی از ميراث استبدادی شاه بهترين بهره برداری را کردند و برگرده مردم سوار شدند به جز همين روحانيون حاکم؟ و همين امروز چه کسانی از ميراث استبداد اسلامی بيشترين بهره برداری را ميکنند به جز اعضای " بيت" شاه سابق، ، ماموران اطلاعاتی و حتی شکنجه گران و قمه کشان استبداد قبلی.

    ميراث مصدق عبارت است ازوفاداری به دمکراسی و حق خدشه ناپذير مردم برای اداره حکومت ، سياست ، اقتصاد و دارايی های خود، چه اين مردم پيشرفته باشند چه عقب مانده؛ ميراث مصدق وفاداری به آزادی ها و حقوق طبيعی مردم است ، حقوقی که بابهانه هايی از قبيل "مداخله و نفوذ بيگانه" ، "خطر تجزيه"،"خرابکاری"، " توطئه براندازی"و از اين قبيل خدشه بردار نيستند. آنهايی که اين ميراث را دفن ميکنند هزار رنگ به خود ميگيرند و هر روز به هزار زبان درمدح آزادی و دمکراسی آواز ميدهند، اماسرانجام به همان توجيهی متوسل ميشوند که همه استبدادهای تاريخ در سراسر جهان به آن روی آورده اند. چنانکه توجيه کننده گان کودتا امروز از همه رنگ هستند، سلطنت طلب بنيادگرا، سلطنت طلب مشروطه خواه، جمهوری خواه مدافع سازش با کودتا ، اصلاح طلب نادم .. اما ته استدلالهايشان را که بکاويد ، شمايل آقای خامنه ای ظاهر ميشود، راستی چه فرق است

    بين آنها که ميگويند آزادی بی قيد و شرط، توده ای ها و عوامل شوروی را تقويت ميکرد و کشور را در معرض خطر تجزيه قرار ميداد( و دروغ ميگويند) و آقای خامنه ای که خانه دانشجورا به خاک و خون ميکشد و در خيابانها حکومت نظامی برقرار ميکند و بهانه اش هم اين است که آزادی عوامل آمريکا و انگليس و اسرائيل را تقويت ميکند( و دروغ ميگويد). چه فرقی هست بين آنکه مردم ايران در زمان مصدق را آنقدر ناقص العقل و ناتوان ميداند که کودتا و استبداد فردی را برای اين مردم نجات بخش و نعمت بشمار مياورد و آقای خامنه ای که مردم ايران را آنقدر ناقص العقل ميداند که ديکتاتوری خودش را برای مردم نعمت بشمار مياورد؟ چه فرقی هست بين استدلال طرفداران رژيم اسلامی که استقلال راوسيله ای ميدانند برای سرکوب مردم وميگويند به کار ما دخالت نکنيد تا بتوانيم راحت مردم را به بند و زنجير بکشيم و استدلال انها که ازجنگ سرد، از نفوذ خارجی و حتی از بازار يابی و تکنولوژی هم وسيله ای ساختند برای توجيه کودتا عليه اراده اکثريت .

    بلی ، نگاه ما به تاريخ نشان ميدهد که آينده را چگونه ميخواهيم بسازيم. و بهمين جهت وقتی به ارزيابی تاريخ دست ميزنيم بلافاصله در سرنوشت نسل های آينده نقش بازی ميکنيم و مسئوليت به عهده ميگيريم.

    بنابر اين و به خاطر اين مسئوليتی که بر عهده داريم ، بارديگر که وکلای زرنگ کودتا مارا مورد خطاب قرار دادند و برايمان مقاله نوشتند و سخنرانی کردند ، يا مارا به سمينار و بحث پالتاکی فراخواندند که برايمان توضيح بدهند همه موضوع 28 مرداد اين بود که توده ای ها و شوروی جری شده بودند يا سياست نفتی مصدق اشکال داشت، پاسخ ما اين است: ? نه آقايان و خانمهای عزيز، موضوع کلوديا نبود، موضوع کودتا بود?. به فرض که مصدق نادان بود وناتوان و ملت ايران از او نادان تر و ناتوان تر، شما چرا کودتا کرديد، آيا ميخواستيد برای اين ملت نادان قيم دانا و دايه مهربانتر از مادر بتراشيد؟ و آنوقت ادعا ميکنيد با فلسفه ولايت فقيه مخالفيد؟! به فرض که "ناتوانی مصدق در اعمال اتوريته!"،

    " عوامل بيگانه پرست!" و " براندازان!" را تقويت ميکرد شما چرا کودتا کرديد؟ آيامیخواستيد با بستن احزاب و تعطيل آزاديها و مشت آهنين اين گله نادان را بچرانيد؟ و شما ادعا ميکنيد با سياست ولايت فقيه مخالفيد؟!

    در سالگرد 28 مرداد ما کودتا را محکوم ميکنيم تا جمهوری اسلامی را محکوم کرده باشيم ، تا همه استبدادهای گذشته و حال و آينده، در ايران و همه جهان را محکوم کنيم و ارزشهای دموکراسی و آزادی و حق حاکميت مردم برسرنوشت خودشان را پاس بداريم و به کمک آنها چراغی فرا راه آينده بگيريم.